باربی مقابل اوپنهایمر؛ دو بلاک باستر جنجالی که در یک روز اکران می شوند - وبلاگ تور امنستان

به گزارش وبلاگ تور امنستان، روز 21 ژوئیه سال 2023 (20 تیر 1402) در نبردی نفس گیر باربی (Barbie) گرتا گرویگ و اوپنهایمر (Oppenheimer) کریستوفر نولان به عنوان دو غول سینمایی قدرتمند مقابل یکدیگر قرار می گیرند. پیش بینی می گردد هر دو فیلم افتتاحیه پرشکوهی را تجربه نمایند و احتمالا فروش یکدیگر را هم تحت تاثیر قرار دهند. هر دو فیلم به وسیله کارگردان های مطرحی ساخته شدند که نامشان اعتبار یک فیلم است، هر دو پروژه در نوع خودشان بلند پروازانه هستند و در نهایت نبوغ بازاریابی در کمپین های تبلیغاتی هر دو به چشم می خورد. به همه این موارد اکران هم زمان آن ها در یک روز را اضافه کنید که از همین حالا حسابی سروصدا نموده و احتمالا باکس آفیس یکی از طلایی ترین روزهای چند سال اخیر را با افتتاحیه باربی و اوپنهایمر تجربه کند.

باربی؛ نوستالژیک و چشم نواز

باربی یکی از نوستالژیک ترین برندهای جهانی است که هواداران دوآتشه بسیاری دارد و از همان ابتدای پیدایش برای تماشا یک نسخه لایو اکشن چشم نواز لحظه شماری می نمایند. بیش از 65 سال است که میلیاردها کودک در سراسر جهان با تخیلشان به عروسک های باربی جان می دهند و با آن ها زندگی می نمایند. این عروسک های پلاستیکی با ویژگی های زنانه فوق العاده قوی و افراطی الگویی برای حقه های خلاقانه و آرزوهای شغلی بودند. باربی به عنوان یک زن توانا می توانست هر کاری که دوست دارد را در کسری از ثانیه انجام دهد؛ مثلا می توانست هم زمان یک مهندس خلاق باشد و سپس لباس هایش را عوض کند و در یک چشم به هم زدن به دندان پزشک تبدیل گردد. باربی می توانست هر تفریحی که دوست داشت را انجام دهد؛ مثلا لباس های گران قیمت اسکی را بپوشد به دل کوهستان های برفی بزند و بعد از چند دقیقه در قاموس یک زن معمولی در کافه های شهر با دوستانش وقت بگذراند. در حقیقت هر کودک می توانست متناسب با تخیلش باربی را به هر کاری که دوست دارد وادار کند.

از سوی دیگر این عروسک های محبوب هم زمان استانداردهای زیبایی غیرواقعی را به دختران و زنان سراسر جهان تحمیل می کردند و به علت تصویر ایده آل و بی نقصی که از زن اروپایی ارائه دادند، باعث شدند بسیاری نسبت به بدن و ظاهر طبیعی شان احساس نارضایتی نمایند و به عمل های زیبایی و آرایش های افراطی روی بیاورند. البته این کمپانی در چند سال اخیر سعی کرد اشتباهات گذشته اش را جبران کند و به همین علت هم تولیداتش را به زنان واقعی شبیه تر کرد و کوشش کرد در کمپین های تبلیغاتی این باور را میان دختران جوان جا بیندازد که با هر بدنی زیبا هستند، باید نقص هایشان را بپذیرند و شاد زندگی نمایند. این تنوع به بچه ها اجازه داد رویاهایشان را در آواتارهایی که ظاهر واقع گرایانه تری داشتند، ببینند (چیزی که در تریلرهای فیلم گرویگ هم بازتاب پیدا نموده است).

با همه این تفاسیر باربی یکی از کنجکاوی برانگیزترین فیلم های چند سال اخیر است که برای بسیاری از مردمان کره زمین جنبه نوستالژیک بسیار بالایی دارد. گرتا گرویگ به عنوان یکی از پیروز ترین فیلم سازان زن، کارگردانی باربی را بر عهده دارد. به این ترکیب حضور مارگو رابی محبوب در مقام تهیه نماینده و بازیگر نقش اول و صد البته ستاره هایی مثل رایان گاسلینگ، ویل فرل و دوا لیپا را هم اضافه کنید. بعلاوه جزئیات و طرح داستانی باربی در حد پروژه های مارول مخفیانه است و هنوز کسی نمی داند دقیقا قرار است با چه چیزی روبه رو گردد. همه این موارد دست به دست هم می دهند تا هیجان مخاطبان برای تماشای این فیلم بیش تر هم گردد.

در این که جنبه های نوستالژیک باربی بسیار پررنگ است و به صورت بالقوه می تواند زنان و دختران از همه گروه های سنی را به خودش جلب کند، هیچ شکی نیست اما کمپین های تبلیغاتی این فیلم هم کاملا هوشمندانه عمل می نمایند و ضمن در نظر گرفتن این دسته، مخاطبانی که به صورت بالقوه هیجانی برای لایو اکشن باربی ندارند را هدف قرار می دهد. مثلا یکی از تریلرها که تقلید بانمکی از 2001: ادیسه فضایی (2001:A Space Odyssey) است این پیغام را می رساند که مخاطبان این فیلم می توانند مردان و همه کسانی باشند که از آثار علمی- تخیلی لذت می برند.

مارگو رابی تر در مصاحبه هایی درباره آورده هایی که نقش باربی برای او داشته، صحبت کرد اما وقتی پای گرتا گرویگ به کارگردانی این لایو اکشن باز شد، همه چیز تغییر کرد. احتمالا شما هم با شنیدن نام فیلم باربی به این فکر کردید که قرار نیست با فیلم پیچیده و مورد انتظاری روبه رو شوید و می گردد حدس زد چه اتفاق هایی خواهد افتاد اما وقتی صحبت از گرویگ و کارنامه حرفه ایش به میان می آید، نمی گردد درباره این لایو اکشن کنجکاو نشد.

اوپنهایمر؛ داستان گویی و جلوه های ویژه به سبک کریستوفر نولان

کریستوفر نولان در این مرحله از زندگی حرفه ایش به تنهایی یک برند مطرح به شمار می رود. به محض این که نام نولان و پروژه های سینمایی تازه اش مطرح می گردد مخاطبان حرفه ای سینما هیجان زده می شوند و انتظار دارند به تماشای مفاهیم پیچیده ای بنشینند که پس از عبور از فیلترهای ذهنی نولان، ابعاد مجذوب کننده تری را به خودشان گرفتند و قابل تامل تر شدند. در کنار همه این موارد، او با اوپنهایمر برای نخستین بار ژانر بیوگرافی را تجربه می نماید و در تصمیمی عجیب، جنجالی و پیچیده به سراغ جی رابرت اوپنهایمر پدر بمب اتمی رفته است.

اگرچه تنت (Tenet) به عنوان آخرین فیلم او عملکرد ضعیفی داشت اما در هر صورت اضافه شدن تجربه و مهارت های نولان می تواند هر فیلمی را تماشایی و مجذوب کننده کند. درک دقیق او از زبان سینمایی چه در درامی مثل پرستیژ (prestige) چه در آثار ابرقهرمانی پر فروشی مثل سه گانه بتمن نشان می دهد که وقتی نام او کنار یک پروژه سینمایی قرار می گیرد، مخاطبان مشتاقانه به تماشای فیلم خواهند نشست.

واکنش شبکه های اجتماعی به اوپنهایمر و باربی

با توجه به تمام وارد گفته شده، باربی و اوپنهایمر به صورت بالقوه در فرهنگ عامه محل بحث و تبادل نظر شدند، در هر صورت رونمایی از دو بلاک باستر تابستانی در یک روز در نوع خودش حرکتی جنجالی و البته نبوغ آمیز است. ویژگی های ذاتی این دو فیلم و مقایسه آن ها با هم از همین حالا بحث های بسیاری را در شبکه های اجتماعی ایجاد نموده و در توییتر حسابی وایرال شده است.

تبلیغات توییتری در چند سال اخیر به صورت کاملا هوشمندانه ای اداره می شوند، فرقی نمی نماید این توییت ها به وسیله تیم تبلیغاتی فیلم ها درست شده باشند یا به صورت ارگانیک و خودجوش به وجود بیایند در هر صورت وقتی بحث در توییتر بالا بگیرد، موضوع ترند می گردد و این در مارکتینگ حکم طلا را دارد.

با مقایسه کمپین های تبلیغاتی این دو فیلم در شبکه های اجتماعی می توانیم نتیجه بگیریم تا این جای کار باربی برنده رقابت است. تریلر این فیلم درست زمانی منتشر شد که سینماها در تب و تاب آواتار: راه آب (Avatar: The Way of Water) تازه ترین اثر جیمز کامرون قرار داشتند، با این حال نخستین تبلیغات رسمی باربی تحت تاثیر این موج قرار نگرفت و در عوض خیلی زود میم های لایو اکشن باربی شبکه های اجتماعی را درنورتماشاد.

در سوی دیگر میدان تیم مارکتینگ اوپنهایمر را داریم که تصمیم گرفتند با ایجاد شمارش معکوس برای انتشار اولین تیزر شاهکار تازه کریستوفر نولان، مخاطبان را حسابی هیجان زده نمایند که البته این تکنیک هم جواب داد و تریلر اول اوپنهایمر در یوتیوب و سایر شبکه های اجتماعی بسیار دیده شد.

باربی مقابل اوپنهایمر

نخستین روز اکران این دو فیلم را می توان یک دوئل سینمایی تمام عیار دانست که در یک سمتش باربی و جهانی خوش رنگ و لعابش قرار گرفته است و در سمت دیگر اوپنهایمر و روایت نفس گیر نولان از زندگی غیرعادی اش. هرچند هنوز چند ماهی تا این رویداد به جای مانده اما نبرد از همین حالا در شبکه های اجتماعی شروع شده. مثلا چند وقتی است که توییت هایی با جمله متاسفم نولان دست به دست می گردد و از دلایلی که مخاطبان تماشای باربی را به بیوگرافی فلسفی نولان ترجیح می دهند، می گویند.

بعلاوه در شبکه های اجتماعی ویدیوهایی در حال دست به دست شدن است که این دو فیلم را در یک جهان سینمایی واحد قرار دادند و بحث های بانمکی حول آن ها ایجاد شده است. در هر صورت در دوره ای زندگی می کنیم که شبکه های اجتماعی حرف های زیادی برای گفتن دارند و تیم های تبلیغاتی هوشمند، بیش تر تمرکزشان را روی این فضا متمرکز می نمایند و باربی و اوپنهایمر هم از این قاعده مستثنا نیستند.

شباهت های گرتا گرویگ و کریستوفر نولان

با وجود این که باربی و اوپنهایمر از نظر مضمونی تفاوت های زیادی با هم دارند و عملا دو قطب مخالف یک آهن ربا هستند اما سازندگان خلاق آن ها خیلی هم با یکدیگر متفاوت نیستند. گرویگ و نولان دو تن از کارگردان های محبوب جشنواره های سینمایی مستقل به شمار می روند. هر دوی آن ها سال 2018 برای نخستین بار در رشته برترین کارگردانی نامزد دریافت جایزه شدند؛ نولان به خاطر درام جنگی دانکرک (Dunkirk) و گرویگ به خاطر لیدی برد (Lady Bird). هر دوی آن ها به آنالیز روان شناختی شخصیت ها و مفاهیم ذهنی پیچیده علاقه دارند و از این تفاسیر تازه برای بازآفرینی آثار کلاسیک استفاده می نماید؛ مثل سه گانه بتمن (Batman) و زنان کوچک (Little Women).

از گروه بازیگری پرستاره باربی و اوپنهایمر که چشم پوشی کنیم، هر دو کارگردان به سراغ پروژه های بلند پروازانه ای رفتند که کم تر کسی جرات می نماید مسئولیتش را بپذیرد؛ نولان برای بازسازی اولین انفجار اتمی احتمالا از جلوه های ویژه محیرالعقولی استفاده نموده و گرویگ هم با باربی جشن چشم نواز و پر جزئیاتی از رنگ و زیبایی را به چشمان شما هدیه خواهد داد. در نهایت باید تا روز موعود صبر کنیم و ببینیم مخاطبان و منتقدان سخت گیر به کدام بلاک باستر چراغ سبز نشان می دهند و کدام تایتان سینمایی در این رقابت جنجالی و نفس گیر برنده می گردد.

منبع: collider